دوم شخص غایب

دوم شخص غایب

به اعتماد حرف تو، بعد از این همه تردید

يكشنبه, ۲۸ فوریه ۲۰۱۶، ۱۰:۱۶ ب.ظ

می‌نویسد «دوباره حس زندگی بین مردم می‌بینم. جات خالی!» و پشت سر هم عکس و جُک انتخاباتی می‌فرستد. «خوشحالم و امیدوار. امیدوار به این‌که همه چیز بهتر بشه.»

آن‌یکی بیشتر تحلیل سیاسی می‌فرستد، متن‌های طولانی‌تر و کمتر جُک و شوخی. نگرانیش قابل لمس است.

یکی دیگر عکسی از میرحسین فرستاده با این بیت «در شهر نشانه‌ای ز تبلیغ تو نیست    ای عشق ستاد انتخاباتت کو؟» و ظهر روز موعود عکس سه‌تایی‌شان با مامان و بابا را می‌فرستد: «جای شما رو خالی کردیم.»

عکسی هست از خانم مسنی نشسته توی فرقون جلوی صندوق رای. عکس که این‌طرف و آن‌طرف گشته، مردمی پیدا شده‌اند که هزینه‌ی خرید ویلچیری برای خانم مسن را بدهند. کمی آن‌طرف‌تر، از خانه‌ی همسایه، کسی نوشته «من که ایرانی نیستم ولی سرنوشت ج و م و ی (همان مثلث معروف) تا ساعت ۴ صبح کابل مرا هم بیدار نگه داشته بود.»


و لابد خیلی خیلی چیزهای ریز و درشت دیگر که من ندیدم. روزی که بلیت می‌خریدم، حواسم به ۷ اسفند نبود. برگردم به آن روز، سفر را عقب می‌انداختم.

۱۶/۰۲/۲۸

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی