دوم شخص غایب

دوم شخص غایب

...PrayFor#

يكشنبه, ۳ جولای ۲۰۱۶، ۱۱:۴۶ ب.ظ

هنوز خبر فرودگاه استانبول فراموش نشده.

پنج بار در چند ماه گذشته آن‌جا بوده‌ام و خیلی از گوشه‌هایش را به خوبی به یاد دارم. فروشگاه‌های سوغاتی ترکیه، بستنی‌فروشی‌ای که به چشم من درست در مرکز ساختمان بود، نمازخانه و خیلی از دست‌شویی‌ها حتی! 

دل‌دل می‌کردم که بهش بگویم چقدر به چشمم زیباست! نگفتم. یادش که می‌افتم گریه‌ام می‌گیرد. اگر بلایی سرش آمده باشد ... دختری که یکی از کارمندهای شیفت نصفه‌شب هواپیمایی ترکیش بود زیبایی عجیبی داشت. تردید ندارم که با معیارهای مردم فقط بامزه بود. جدی بود و صبور و خیلی راحت کارم را راه انداخت. نمی‌دانم چرا، وقتی خداحافظی می‌کردم گفتم see you و به نظر خودم هم حرف بی‌ربطی آمد. این‌بار هم به این دلیل دیده بودمش که پرواز اول تاخیر داشت و به دومی نرسیده بودم و آٓژانس باید هتل و پرواز بعدی را جور می‌کرد. تجربه‌ای که طبیعتا نمی‌خواستم دوباره تکرار شود. الان فکر می‌کنم کاش واقعا دوباره ببینمش، به هر دلیلی.

الان که این‌ها را می‌نویسم هنوز بیست و چهار ساعت از بمب‌گذاری بغداد نگذشته.  

۱۶/۰۷/۰۳

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی