سروش
سروش در طول حدود یک سال گذشته، سی جلسه سخنرانی با موضوع «سلوک دیندارانه در جهان مدرن» داشته. از دوچرخهسواریهای تابستان شروع کردمشان و امشب تمام شد. رمانتیکگویی بیمناسبت است. ابراز شادی و شکر آن چیزی است که بایدی درش میبینم. لحظههای بیبدیل زیادی برایم ساخت. نگاههای جدیدی به عقلم داد. از چیزهایی گفت که هیچ از آنها نمیدانستم و از چیزهایی دیگر که اندیشیده بودم.
میپرسم با قبل از شنیدن او چه تفاوتی دارم؟ آرامگرفتهترم و این ذرهای شباهت به زیستنِ با ایمان و یقین بیشتر ندارد. این آرامگرفتگی، اگر شبیه چیزی باشد، به گمانم اقرار به نادانی است. اقرار از قرار میآید؟ نمیدانم. شعر مناسبتی بخوانم؟
جملهی بیقراریت از طلب قرار توست طالب بیقرار شو تا که قرار آیدت
شاید کمی شبیه حال توصیفشده را به خود گرفتهام.
عمر پرثمرش دراز و تن و جانش سلامت!